هــرشـب شــب ِ مهـــتــابــه

شعبــه دیگری ندارد

هــرشـب شــب ِ مهـــتــابــه

شعبــه دیگری ندارد

خدایا هنوزم میشه بگم دوستت دارم؟؟؟

خدایااااااا آزادم کن ازاین فکر تنهایی 

بگو  که هنوز ته دلت اون بنده ی فراموشکار و  دوست داری 

خدایا چرا هروقت باهات حرف میزنم سکوت می کنی؟؟؟....منم دوست دارم صدات رو بشنوم ...ببینمت....باهام دردل کنی منم حرف دلم رو بزنم.... 

حتما میگی تو دیگه به درد من نمی خوری....قلبت خیلی سیاه شده....کثیفی ...ایمانت به من صفره....توکلت آبکیه....از ته دل بهم قول نمیدی.... 

هزارن بار قول دادیو شکستی......هزاران وعده و وعید که هر کدومشون با شکسته شدنش دل من رو هم شکست...... 

هرچی تلاش می کنم قلبم سفید بشه ....باز اثراتش رو تو خودم نمی بینم.....دیگه با مناجات کردن باهات آروم نمیشم.....مطمئن نیستم قلبمو تونستم سفید کنم یا نه..... 

خدایااااااااااااااا من که الانشم از کلی کارایی که تو خوشت نمیومده برگشتم.... 

مگه نمی گی وقتی بنده ات به طرفت یه قدم برداره  10 قدم میای به طرفش؟؟؟؟؟  

تو هم به طرفم بیا خدایاااااااااا   

به طرفم بیا

 

نذار احساس تنهایی کنم.....نذار جلوی چشمات از بین برم....نذار بیفتم ته چاه....دستمو بگیر.... 

آرومم کن!! 

خدایا با توام ...دستمو بگیر!!

من که خیلی ضعیف تر از اونیم که تو این وضعیت بتونم خودم رو از شر شیطون حفظ کنم 

همیشه مامانم می گفت دوره آخرالزمون که میشه نگه داشتن آتیش تو دستت آسونتر از نگه داشتن ایمان تو قلبته!!!! 

راست می گفت.... 

احساس می کنم از اولشم سطحی مسلمون بودم.......هیچی ازت نمی دونم خدایااااااا 

معرفتم نسبت بهت صفره......نمازام به درد نمی خوره.....همش برمیگرده می خوره تو سرم.... 

شایدم این نظر منه....  

پیامبراکرم(ص): 

هرکس دوست داشته باشد بفهمد چه منزلتی نزد خدا دارد باید نظر کند ببیند خدا چه منزلتی نزد او دارد....چون خدای متعال بنده ی خود را به ان مقدار احترام می کند که بنده اش او را احترام می کند!

نمی دونم اصلا چرا می خوام برم اعتکاف ....؟؟!؟!؟  

خدایا من که هنوز تو رو نشناختم.... 

من چم شده؟؟؟؟ 

به خدا اینجوری نبودم.....ضعفم از کجاست؟؟؟ .... کجای کارم می لنگه؟؟؟؟؟؟ 

من هیچی از دینم نمی دونم 

فقط می دونم یه چنتا هستن که دوستشون دارم.... 

گاهی اوقات دلم براشون همچین تنگ میشه که خودم رو تو حرمشون تصور می کنم.... 

اینقد بدقولی کردم که دیگه روم نمی شه اسمشونو بیارم..... 

یعنی اونا هم دوسم دارن؟؟؟؟ 

امام رضا هنوز من همون برادرزاده همیشگی اتم؟؟؟
هنوز صدام رو میشنوی؟؟؟؟ 

هنوز وقتی بهت سلام می کنم جوابم رو میدی؟؟؟ 

میگم من که دلم برات تنگ میشه تو هم دلت برای من تنگ میشه؟؟؟؟ 

من که دلم لک زده برای یه نماز جماعت تو صحن جامع رضوی تو هم دلت تنگ میشه؟؟؟ 

دلت برایِ چیِ من باید تنگ بشه؟؟؟؟....برای بدقولی هام؟؟؟....برای ناراحت کردن امام زمان؟؟؟؟؟.....به خدا روم نمیشه دوشنبه ها بشه که امام زمان پرونده ام رو بخونه.....  

ولی به خدا دیگه خسته شدم....خدایا کم آوردم.... 

بریدم....دیگه نمی تونم.... 

دیگه نمی تونم ببینم اینقد دوووووووری ازم...... 

نفسم دیگه در نمیاد....بهت نیاز دارم...

بازم می خوام امام رضایی بشم.....بازم می خوام سر قولم بمونم....بازم می خوام اونقدررررر دوستت داشته باشم که ...... 

منو یک دل هوایی حاصل یه آشنایی 

ممنونم ازت خدایا که شدم امام رضایی 

زده ام قید خودم رو آخه من خودم حجابم 

چشامو بستم دوباره توی صحن انقلابم  

چشامو بستم دوباره توی صحن انقلابم!

همه ی آرزوهامو بوسیدم کنار گذاشتم 

تو ببخش خالیه دستم هدیه غیر جون نداشتم 

آقا گداتو پس نزن اون که می خواد فقط یه چیز 

یه عمر کبوترت میشم یه بار برام گندم بریز 

من یه عمره که می سوزم با غمت مث دیوونه 

این دل منو خنک کن با یه جرعه سقاخونه 

هردفه میام زیارت دلو پیشت جامیذارم 

وقت رفتن روی خاکها با لبام امضا می کارم 

دست خالی رد نمیشم این دیگه یه اعتقاده 

آخه من اذن دخولم از در باب الجواده   

عمری کبوترت میشم یه بار برام گندم بریز.... 

از بس که مشهد اومدم با کفترات رفیق شدم 

روزی که میمیرم برات بیا جشن تولدم 

من غبار خاک طوسم بنده شمس اشموسم 

تا میشم دلتنگ جنت کفشداری هاشو می بوسم 

چیزی که به خاطر اون جونمو بدم می ارزه 

ولو یک لحظه به نزدیک دیدن پرچم سبزه 

تا قیامت سربلنده سری که زیرپات افتاد  

 

آهو از وقتی قشنگه که چشاش به چشمات افتاد 

آهو از وقتی قشنگه که چشاش به چشمات افتاد 

سلطان علی موسی الرضا تنهاترین سرمایه ام 

با من غریبگی نکن عمری با تو همسایه ام  

 

نمی دونم شیطون رو چه حسابی میاد و باعث میشه که رو رابطه ی عاشقونه با خدا پا بذاری!!! 

خدایا میشه روت حساب کنم؟؟؟؟ الان که داری صدام رو میشنوی کمکم کن! کمکم کن که سختی این فکرا برام آسون بشه..... 

کمکم کن که از ته قلب و با تمام وجود لمست کنم....

 

نظرات 11 + ارسال نظر
محسنی سه‌شنبه 9 تیر 1388 ساعت 15:23

وب سایت شرکت مهندسی دانش مدیریت ایران بروز گردید
شما میتوانید از امکانات ویژه آن بهره مند شوید
www.dmi.ir

آرش سه‌شنبه 9 تیر 1388 ساعت 22:38

سلام
وبلاگ قشنگی داری.اگه با تبادل لینک موافقی من رو با اسم بهترین سایت ایرانی لینک کن و سپس خبرم کن.

www.zavyeh.com

راستی من خودم هم از بلاگ اسکای شروع کردم:

www.arash-soft.blogsky.com

آرش مدیریت سایت زاویه

سلام دوست همیشه مهربووونم
.
.
.
.
دلم برات اندااازه همه مهربوونیات تنگه
.
.
.
.
گفتی دوستیت با خدا به هم خورده ؟!
میگم نه !
گفتی دوست ندارن! جواب سلامتو نمیدن؟!
میگم نه !
گفتی گناهکاااری؟!
میگم نه!
.
.
.
.
.
.
مهربوووون همیشگی من دستتو بذار روو قلبت ...
هموون دست مهربووونی رو که شبا برای گرفتن ستاره ها رو به اسمون کویر دراز میکردی.....
آهان چی حس میکنی ؟ خدا رو ؟مگه نه ؟
خدا باید توو دلت باشه نه رو زبونت!!
هر وقت دست مهربونتو گذاشتی رو قلبتو خدا رو حس نکردی
بعد بیا و از خودت گله کن

راست میگی نگااااااار.........:((((((((((((((((

امااا با اعتکاف موافقم

دلم برای خودم تنگ شده

میخوام با خود خود خود نگااار آشتی کنم!
میخوام به خودم برگردم ! امیدوارم بتوونم ؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
همه مراحل زندگیمو امتحانه!
از هیچی نترس!
از هیچی شاکی نشو !
همه جااا خدا باهاته
.
.
.
.
.
خدا هیچ وقت ازت دلگیر نمیشه!
همیشه باهاته توو اون دل مهربووننتتتتتت

*************


دلم خیلی برات تنگههههههههههههه
دووووووووووووست داااااااااااارم تا همیشه
جاااات اینجاااست اوهوووم همسایه ی خدا شدی

*•.(¯`•.* یه فرشته*.•´¯).•* جمعه 12 تیر 1388 ساعت 07:43

شده خیلی شده


بوده خیلی وقتا بوده


که پای کامپیوتر گریه کنم....


درست مثل الان......



زهره هههههههههههههههههههههههههههههههههههه



تو که خودت یه فرشته ایی یه فرشته ی واقعی....


که اینقدر قشنگ مینویسی و با خدا دردو دل میکنی


با امام رضا.....




اخ امام رضا.........فک کنم بامن قهره خیلی وقته......





زهره ی نازممممم الهی من فدای مناجاتت با خدامون بشم.....





من ...منه گناهکار از ته دل دعا میکنم خدا دعات و درد دلت رو گوش و کنه و یه ردی نشونه ایی بهت بده تا ارامش پیدا کنی......




زهره رفتی اعتکاف تو رو خدا اگه یه لحظه ی کوچیک هم شد برای منم دعا کن خیلی محتاجم خیلی داغونم.....



منم اگه قسمت شه میرم دعا کن سعادتشو داشته باشم....



فدای تو دختر ناز و مهربون و امام رضایی......



مراقب خودت باش به خدا سپردمت

*•.(¯`•.* یه فرشته*.•´¯).•* جمعه 12 تیر 1388 ساعت 07:53

تو که دزدی نکردی ولی شاید من کردم حلالم کن


زهره اهنگتم میخوام خیلی معرکه هست


اخرششهههههههههههههههه



لفاآکدشو برام برفست


بازم فدات بوسسسسس



جدی جدی شاید مطلبت در مورد امام رضا رو کپی کردم راضی باشی

راحت باااااااااااااش
فرشته جوووووووووووووونم...فقط آخرش بنویس دل نوشته کیه؟ :(
خیلی دوستت دارم

زورو پنج‌شنبه 18 تیر 1388 ساعت 17:48


مرسی که اووووووووووووووومدی نگار جونمممم...کلی خوشحال شدم....

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 تیر 1388 ساعت 18:10

آریو .... چهارشنبه 24 تیر 1388 ساعت 12:04

بعضی ها چقد آخه میتونن نامرد باشن ...:-s چقددددددددددد .... :-w

سامان جمعه 6 شهریور 1388 ساعت 18:43 http://www.nasime-shab.blogfa.com

خسته نبشی وبلاگ جالبی داری امیدوارم موفق باشی...............
فقط میشه آهنگ روی وبلاگ را حذف کنی تا وقتی وارد دوتا وبلاگ میشی آهنگها به هم قاطی نشن.....

مرسی که سر زدین....
آخه می تونید اگه آهنگ رو دوست نداشتید استپ یا پوزش کنید....
ممنون

همزاد چهارشنبه 25 شهریور 1388 ساعت 14:21

سلام به تویی که نمی دونم کی هستی ، چه شکلی هستی وکجایی؟ فقط می دونم که تمام تمام حرفات ، حرفای منه. برام جالب بود حتی مامان من هم این حرفو زیاد بهم می زنه. ایمان وآتیش واخرالزمانو و....
یک لحظه فکرکردم خودم یه وبلاګ زدم وخبرندارم!می دونی این یعنی چی؟ یعنی اینکه درد ومشکل همه ی جوون های این دوره یه چیزه واحده. وفقط یه راه حل واحد هم داره. ظهور صاحبمون. ظهور اقامون.......
برات دعا می کنم ، برام دعاکن...........
اللهم عجل لولیک الفرج

مرسی واقعا...نظر لطفتونه....ممنون!
خوشحال میشم که بازم سر بزنید.... :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد