اعیاد پیشاپیش مبارک!

سلام بر همه دوستای گلم

هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه ......

ها ها ها ها........... 

 

هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه

بخنـــــــــــــــــــد...ها ها ها ها ها .............

یوهووووووووووووو..... 

دو تا عید باحال در پیش داریم....

یکیش که از شدت باحالی پوست کله ما هم کنده میشه.....منظورم همون عید غدیره....

هر دفه هر عیدی میشه کچلم می کنن این دوستام

آقا!!! سیدی...... این عیدی ما پس چی شد؟؟؟؟؟؟؟

از تولد حضرت علی اصغر بگیـــــــــــــر تاااااااااااااا تولد امام زمان .....

دیگه چی برسه به اینکه عید غدیر باشه ....

روزای عید اگه 20 تا پیامک(به گفته یکی از دوستان فارسی را پاس بداریمممم.....) برام بیاد توی 18تاش ملت ازم عیدی خواستن....

فقط یه سوال....این "عیدی" که اینها میگن دقیـــقا چیه؟؟؟؟؟؟؟؟ 

بی خیال!

بگذریم....

حالا فعلا تبریکاتتتتتتت فراوان برای عید قربونت برم!! و عید سعیـــــد غدیر خم.....  

اصلا صب  کن بینیم

چرا یکی نپرسید اون بالا چرا من اینقد خندیدم.....؟؟

ها؟؟؟؟؟؟

اول که دلمون خواست

دوم بذار طفلی این دنیام یکم بهمون بخنده....خسته شدیم از این همه اخم و تَخمش....

با ما بی وفا تو که نبودی.........

بیییییییییی مهروووووو وفااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا تو که نبوووووووووووووووووووووودیییییییییییی.................

خیلی تو فکرش نرو....

قات زدم اساسی!!! در حد تیم ملی....

خودمم می دونم یه جوری شدم.... 

همش منتظر یه چیزیم.................. 

به قول آقا سهـــــراب

من در این تاریکی

فکر یک بره ی روشن هستم

که بیاید علف خستگی ام را بچرد.... 

خستگی و پژمردگی و .......از این صحبتها.... 

چیه؟؟؟؟؟ 

چرا اونجوری نگام می کنید؟؟؟!؟!؟!؟ 

تا حالا دیوونه ندیدید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

ایناهاااااا 

قشنگ نگا کن........دیوونه شدمممممم 

اینقد خوبه دیوونگیییییییییییی.....که خدا می دونه..... 

<<حاشیه.....

 

بارووووووووووووون....

به...چه هوای ابری خوبی... 

اصلا کلا هوای ابری فاز آدمو عوض می کنه....می بره تو اوج رومانس 

می بره تو حس و حال شعر و شاعری.....

خدا جونم مرسی که بارونارو فرستادی آخر....البته یکم کم بوداااااااا....بیشتر بچلون اون ابرا رو... 

تو که این همه زور داری .... حیف این همه ابر نیست اون بالا Stand by بمونن؟؟؟ 

خدایی.... خودتم قبول داری بارون چه viewی میده به  طبیعت.... 

پسسسس بچکون دیگه.... 

دیشب تو خوابم.... خواب بارون دیدم.....به ه ه ه..........کلی زیرش دویدم!! 

چه رویای قشنگی...   

                                                      

باران که می بارد
پنجره ها هم به رقص می آیند !
مثل ناودان ها !
مثل برگ های عاشقانه...
که با دانه های باران...
به لرزه و رقص
مستانه راه زمین پیش می گیرند...
در راه
با باران ها به عشق بازی
بر زمین می نشینند ...

باران که می بارد
باران گیر می شوم
تمام روزهای خاکستری
زمین گیر بوده ام
با دانه دانه قطرات
جان می گیرم
با خزان پرواز را تجربه می کنم
مثل برگ ها ...

باران که می بارد
غبار دل پاک می شود
غم ها که پایان ندارند
به مرخصی کوتاه مدت می روند ...
می روند که تازه تر برگردند ...
مثل فصل ها ...
مثل دردها ... 

 

دستانم را پر میدهم بیرون پنجره
با انگشتانم نوازشش می کنم
او را به آغوش می کشم

برایش
از خزان و انار
از ساعت های انتظار
از بی قراری ها و چشم به آسمانی ها می گویم

تا نیمه خود را از پنجره بیرون کشیده ام
با عِطرش مست میشوم
مست در آغوشش به رقص میآیم...

با سر انگشتانم
با صورتم
قطراتش را به جان میخرم ...

باران را می گویم ...
باران را ... 

"دل نوشته ی عاشق پاییز" 

حالا که اینو خوندی ، یه بیت از بارون بگو.....